منتشر شده در: مشرق موعود، دوره نه،شماره33، صفحه 25 تا 52
سال: 1394
شماره: 9
نویسندگان همکار: حسین آقاخانی
رتبه علمی: علمی-پژوهشی
لینک در سایت اصلی: http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=5399

چکیده:

سازمان وکالت، شبکه‌ای از وکلای به هم پیوسته بود که در عصر حضور ایمه? وظیفه سامان‌دهی امور شیعیان را در امور مرتبط با امام بر عهده داشت. به دلایل خاص سیاسی آن روزگار، باید این سازمان به صورت سرّی به فعالیت می‌پرداخت. اهمیت مسیله به قدری بود که هر گونه تنش در پی تعارض‌های روی داده می‌توانست موجودیت آن را با خطر مواجه سازد. از این‌رو می‌طلبید دست‌اندرکاران و گردانندگان آن با شناخت بسترهای بروز تعارض و تنش در مجموعه خود، به مدیریت تعارض‌ها همت گمارند تا بتوانند به سلامت از خطرهای پیش رو گذر کنند. استقرای اطلاعات تاریخی مرتبط با وکلای ایمه? از منابع کتاب‌خانه‌ای و سپس بررسی و تحلیل آن‌ها موید این فرضیه است که ایمه? با آگاهی از بسترهای بروز تعارض و تنش در سازمان وکالت ابتدا درصدد پیش‌گیری از بروز تعارض بوده‌اند و به هنگام رویارویی با تنش‌ها با بهره گرفتن از راه‌کارهای مناسب، سازمان را از خطرهای احتمالی حفظ کرده‌اند.

واژگان کلیدی
امام، مدیریت تعارض، تنش، سازمان وکالت، وکلا.
مقدمه
افزایش جمعیت شیعیان، دوری مناطق شیعه‌نشین از مرکز زندگی امام، جو خفقان ایجاد شده از سوی خلفا و دشواری دسترسی مستقیم شیعیان به پیشوای خویش و... از جمله علت‌هایی بود که امامان شیعه را بر آن داشت تا با استفاده از برخی افراد تحت عنوان وکیل، شبکۀ ارتباطی میان امام و شیعیان را بنیان نهند که امروزه از آن با عنوان نهاد و سازمان وکالت یاد می‌شود. از آن‌جا که فعالیت این وکلا در عصر امام کاظم(ع) ظهور و بروز خاصی پیدا کرد برخی آغاز فعالیت این سازمان را از این دوره می‌دانند (مدرسی طباطبایی، 1374: 20) این در حالی است که برخی دیگر امام صادق(ع) را آغازگر این راه برشمرده‌اند (حسین، 1367: 134).
این سازمان نقش ارتباطی میان امام و شیعیان را عهده‌دار بود. از این‌رو می‌طلبید وکیلان در استتار کامل به ایفای نقش بپردازند؛ زیرا با توجه به شرایط سیاسی عصر ائمه(علیهم السلام) آشکار شدن فعالیت‌های آنان خطرهایی را متوجه امام و شیعیان ایشان می‌کرد. همین امر مسئولان این سازمان را بر آن می‌داشت تا با شناخت آسیب‌های فرارو به مدیریت آن‌ها بپردازند تا از خطرهای احتمالی به سلامت عبور نمایند. از جمله خطرهای فراروی سازمان بروز تعارض و تنش در میان کارگزاران، یا میان ایشان و شیعیان بود؛ تعارضی که در صورت عدم مدیریت می‌توانست بنیان سازمان ‌را با خطر جدی مواجه سازد.
فرایندی که این مقاله برای دست‌یابی به پاسخ این مسئله که «با توجه به شرایط خاص سازمان وکالت، ائمه(علیهم السلام) برای پیش‌گیری از بروز تعارض یا برون‌رفت سازمان وکالت از تعارض‌های رخ داده، چه راه‌کارهایی اندیشیدند تا نهاد وکالت با گذر از چالش‌های فرارو در این مسئله و رهایی از آسیب‌های احتمالی به سوی اهداف از پیش تعیین شدۀ خود طی مسیر نماید؟» پیموده است، از مسیری میان‌رشته‌ای بین «علم مدیریت» و «تاریخ» انتخاب شده است. از این‌رو لازم است ابتدا عوامل و مؤلفه‌هایی که می‌توانست در نهاد وکالت تنش‌آفرینی کنند، شناسایی شوند، سپس با بررسی اقدامات انجام گرفته در راستای به سلامت گذر کردن وکلا از این تنگناها، به ترسیم چگونگی مدیریت تعارض انجام گرفته همت گماشته شود. دست یازیدن به این مسئله تنها در سایۀ استقرای اطلاعات تاریخی موجود در منابع پیرامون وکلای ائمه(علیهم السلام) و بررسی و تحلیل آن‌ها میسر خواهد بود.
از آن‌جا که چنین نگاهی به این‌گونه مسایل امری قرین به سابقۀ دیرین نیست، بدین سبب تنها می‌توان از رسالۀ «بررسی مفهوم تعارض از منظر قرآن کریم»( قانع، 1385)، مصاحبۀ «امام کاظم(ع) و مدیریت پیش‌گیری از تعارض»(الویری، 1387) و چند مقاله از نگارنده (قاضی‌خانی و هاشمیان، 1391؛ قاضی‌خانی، 1392) به عنوان پیشینۀ تحقیق یاد کرد.
مروری بر ادبیات بحث مدیریت تعارض
الف) تعریف واژگان
در نوشتار حاضر، مفاهیم ذیل با این معانی استفاده شده‌اند:
1. مدیریت
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دست‌یابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد پذیرش، صورت می‌گیرد (رضاییان، 1376: 6).
2. تنش
این اصطلاح این‌گونه تعریف شده است: «کشمکش پنهان، تعارض، تخالف یا وضعی در مناسبات دو کشور، دو گروه یا بین افراد که امکان دارد به قطع روابط آن ها بینجامد» (آقابخشی و افشاری‌راد، 1379: 581). تنش حالتی است که به هنگام رخ نمودن آن به دلیل تخاصم ایجاد شده از بازدهی مثبت افراد در نقش‌هایشان کاسته می‌شود و چه‌بسا به پدید آمدن درگیری منجر شود که حاصل آن بازماندن سازمان از اهداف در نظر گرفته شده، خواهد بود.
3. تعارض
با شنیدن واژه تعارض اغلب دعوا و زدوخورد را تجسم می‌کنیم؛ در صورتی که این تجسم بارزترین نمود‌ خصمانۀ تعارض است. با کمی دقت در امور روزمرۀ زندگی، به انواع ملایم‌تر تعارض مانند انتقادها، جدال‌ها و... برمی‌خوریم. از این واژه تعاریف زیادی ارائه شده است:
تعارض را وضعیتی اجتماعی که در آن دو یا چند نفر دربارۀ موضوع‌های اساسی مربوط به سازمان با هم توافق ندارند یا نسبت به یک دیگر قدری خصومت احساسی نشان می‌دهند، دانسته‌اند (رضاییان، 1387: 6). برخی دیگر تعارض را عدم توافق، مخالفت و یا کش‌مکش میان دو یا چند نفر یا گروه تعریف کرده‌اند(همو).
به صورت جامع می‌توان تعارض را این گونه تعریف کرد: «فرایندی که بدین‌گونه آغاز می‌شود که یک دسته یا گروه چنین می‌پندارند که گروه دیگر اثرات منفی بر جای می‌گذارد یا قرار است اثرات منفی به‌بار آورد، البته درباره همان چیزهایی که مورد توجه طرف یا گروه اول است»(رابینز، 1389: ج3، 784).
هرچند امروزه برخی اندیشمندان تعارض را دارای کارکرد مثبت نیز می‌دانند(جوهچ و کانلیف: 1389، 506) اما در این‌جا تأکید بر جنبۀ تنش‌زایی آن است. به همین روی تنش و تعارض را به یک معنا به کار برده‌ایم.
4. مدیریت تعارض
با توجه به اختلاف نگاه اندیشمندان به نقش و جایگاه تعارض در سازمان (رضاییان، 1387: 9-8؛ رابینز، 1386: 358-359)، تعریف آن‌ها از اصطلاح مدیریت تعارض با قیدهای مختلفی انجام خواهد پذیرفت. آنان که در تعارض کارکرد مثبت می‌بینند مدیریت تعارض را به «فرایند تشخیص نقش مناسب تعارض در میان گروه‌ها و استفادۀ مناسب از فنون مربوطه برای برطرف کردن یا تحریک آن‌ها برای اثر بخشی سازمان» تعریف می‌کنند (درگاهی و همکاران، 1387: 66). در این نگاه فرایند ایجاد،‌ کنترل، کاهش و بهره‌برداری از تعارض‌ها در سازمان مد نظر قرار می‌گیرد، در حالی که فرایند کنترل و کاهش تعارض، قیدهای موجود در تعریف کسانی است که به تعارض، تنها از نگاه مخرب بودن آن توجه می‌کنند.
5. وکیل و وکالت
وکیل بر وزن فَعیل و به معنای مفعول است؛ یعنی امر، موکول به او شده و برای جمع و مؤنث نیز استعمال شده است و جمع آن وکلا است (حسینی الواسطی، 1414: ج 15، 785).
از وکالت (به فتح و کسر واو)، معنای عهد کردن با دیگری که عملی را برای او انجام دهد اراده می‌شود. وکالت در برخی از منابع فقهی به «واگذاری کاری یا ارجاع سامان دهی و پیش برد امری از امور به غیر، تا در زمان حیات موکل انجام دهد» تعریف شده است (خمینی، بی‌تا: ج2، 39).
در این‌جا وکالت بدین معناست که‌ امام معصوم(ع) افرادی را به سامان‌دهی امور مرتبط میان ایشان و شیعیان‌شان می‌گماشتند تا به فعالیت‌هایی مانند پاسخ به پرسش‌های عقیدتی و فقهی، جمع‌آوری اموال شرعی شیعیان _ که باید به دست معصوم می‌رسید _ هدایت فکری شیعیان برای قرار نگرفتن در فتنه‌های سیاسی و عقیدتی و... همت گمارند.
ب) تکنیک‌های مدیریت تعارض
برخی تکنیک‌هایی که از سوی اندیشمندان علم مدیریت برای کنترل تعارض برشمرده شده‌اند، بدین قرار است (رضاییان، 1387: 73-68؛ رابینز، 1386: 376-370):
1. حل مسئله
گروه‌های مخالف جلسه تشکیل می‌دهند تا مسئله را شناسایی کنند و با تبادل‌نظر در پی راه‌حل برمی‌آیند.
2. هدف‌های عالی
هدف‌های مشترک و بسیار عالی در نظر گرفته می‌شوند. هدف‌ها به گونه‌ای است که بدون مشارکت طرف مخالف نمی‌توان به آن ها دست‌یافت (Scott, 2003: 271).
3. افزایش منابع
هنگامی که کمبود منابع موجب بروز اختلاف باشد می‌توان با افزایش آن مشکل را برطرف کرد.
4. اجتناب
در این تکنیک با کنار کشیدن یکی از طرفین زیان حاصل از برخورد منتفی می‌شود.
5. مصالحه
هر یک از طرف‌های مخالف کوتاه می‌آید.
6. دستور
مدیر از اختیارات خود استفاده می‌کند و نظر قطعی خود را به آگاهی طرفین می‌رساند.
7. تغییر دادن متغیر انسانی
با استفاده از روش‌هایی درصدد تغییر رفتار برمی‌آیند و با دادن آموزش‌هایی در زمینۀ تغییر نگرش‌ها موجب از بین بردن رفتارهایی می‌شوند که باعث بروز اختلافات شده است.
8. تغییردادن متغیرهای ساختاری
با تغییر دادن برخی ساختارهای رسمی سازمان، پدیده تعارض را از بین می‌برند (رابینز، 1389: ج 3، 800).
زمینه  های بروز تعارض در سازمان وکالت
پدید آمدن تعارض نیازمند بسترهای مناسب است. بسترهای بروز آن را می‌توان به عوامل ساختاری و انسانی تقسیم کرد. البته ممکن است برخی بسترها هم آبشخور ساختاری داشته باشند و هم انسانی، که در این صورت منتسب به جنبه‌ای می‌شوند که بیشتر با آن تناسب داشته باشند.
گسترش جمعیت شیعیان و قلمرو جغرافیایی سکونت‌گاه‌های ایشان، دسترسی نداشتن آسان به امام، جو خفقان حاکم بر فضای سیاسی و ...از دوره‌ای امامان را بر آن داشت تا با استفاده از برخی شیعیان تحت عنوان وکیل به سامان‌دهی امور همت گمارند. برخی بر این باورند که این حرکت از دوران امام صادق(ع) آغاز شده است، اما رصد تاریخی آن در عصر امام کاظم(ع) بیشتر رخ می‌نمایاند.
با انتقال ائمه(علیهم السلام) از مدینه به عراق و کنترل ایشان نقش وکلا در سرپرستی امور پررنگ‌ می‌شود و با نزدیک شدن به عصر غیبت از وکلا و فعالیت‌های ایشان بیشتر می‌شنویم. آگاهی از آن‌چه در روزگار غیبت صغرا بر امامیه گذشت بدون بررسی فعالیت‌های وکلا امکان‌پذیر نیست.
با نگاهی به اطلاعات موجود می‌توان نقش ارتباطی در سامان‌دهی امور مالی و رساندن نامه‌ها، فعالیت علمی و پاسخ‌گویی به مسائل، جایگاه مبارزاتی ضد منحرفان و مدعیان دروغین وکالت، نقش هدایت شیعیان و... برای سازمان وکالت متصور شد (جباری، 1382: 280-334)؛ در حالی که برخی تلاش دارند فعالیت این سازمان را محدود به امور مالی جلوه دهند (الکاتب،1998: 226) تا از این رهگذر بخشی از تاریخ شیعه را مانند عصر غیبت صغرا که در پیوند با وکلا است به نوع خاصی تفسیر نمایند (همو: 159 و 225).
از جمله چالش‌های فراروی سازمان وکالت مسئلۀ تعارض بود. با توجه به شرایط خاص آن زمان و گسترۀ مکانی و زمانی فعالیت سازمان، عدم مدیریت امر تعارض می‌توانست خطر‌آفرین باشد. در این بخش از عواملی سخن گفته می‌شود که امکان بروز تعارض در سازمان وکالت را فراهم می‌آورد.
الف) عوامل ساختاری
هر سازمانی با توجه به اهداف پدیدآورندگانش به شکل خاصی بروز و ظهور پیدا می‌کند. در واقع این اهداف سازمان‌هاست که چیدمان نیروها، هرم قدرت، چگونگی روابط میان رئیس و مرئوس، گسترۀ جغرافیایی و... را مشخص می‌سازد. برخی تعارض‌های روی داده در سازمان‌ها برآمده از ساختار شکلی آن‌ها هستند. از جمله عوامل ساختاری تنش ساز در نهاد وکالت می‌توان به این موارد اشاره کرد:
1. سرّی بودن
شاخصۀ مهم نهاد وکالت است که می‌طلبید فعالیت‌های آن در استتار و به دور از چشم حکومتیان انجام گیرد. این مسئله به قدری دارای اهمیت بود که تمامی فعالیت‌های این نهاد متأثر از آن بود.
چون ابوسهل نوبختی _ از متکلمان بزرگ شیعه در عصر غیبت صغرا _ مورد سؤال قرار می‌گیرد که چگونه است با جایگاهی که تو داشتی ابن‌روح به عنوان نایب سوم امام زمان(عج) برگزیده شد؟ وی در پاسخ از رازداری و لزوم حفظ اسرار و ممتاز بودن حسین بن روح در این امر سخن به میان می‌آورد (طوسی، 1411: 391). عثمان بن سعید عمری (سروکیل عصر امام عسکری(ع) و امام زمان(عج)) در لباس روغن فروشی وظایف وکالت را به انجام می‌رسانید (همو: 354). در گزارشی از کشی مشخص می‌شود که شیعیان قم اموال مختص به امام را از طریق تجّار به بغداد ارسال می‌کردند. این در حالی بود که حاملان اموال نه با نهاد وکالت آشنا بودند و نه از نیّت فرستادگان آن خبر داشتند(همو: 294-295). به هنگامی که بزرگان شیعه پس از شهادت امام جواد(ع) در منزل محمد بن فرج _ وکیل امام جواد و امام هادی(علیهم السلام) _ گرد آمده تا در مورد امام بعدی تکلیف خود را بدانند، وکیل امام در صدد برمی‌آید این خبر انتشار نیابد(کلینی، 1407: ج1، 324).
لازمۀ این سری بودن، تلاش برای عدم انتشار اخبار درون سازمانی به بیرون، درگیر نشدن با مأموران حکومت، فعالیت مخفی و اموری این‌چنینی بود. اموری که عدم پایبندی به آن، خطرات جدی را متوجه امام، وکیلان ائمه یا شیعیان می‌کرد.
2. جایگاه مالی سازمان
در میان وظایف وکلا جمع‌آوری وجوه شرعی و رسانیدن آن‌ها به امام نمود بیشتری داشته است، به گونه‌ای که احمد الکاتب از این امر به عنوان تنها وظیفۀ وکلا سخن یاد می‌کند و بر وسوسه‌انگیز بودن آن تأکید دارد (الکاتب، 1998: 226) که البته هدف وی از این ادعا نادیده گرفتن جایگاه وکالت در اثبات وجود تاریخی امام زمان(عج) است(همو).
وجود اموال فراوان در نزد وکلای امام کاظم(ع) برخی از ایشان را به انکار مرگ امام(ع) و توقف در امامت حضرتش کشانید (طوسی، 1409: 404). سی‌هزار دیناری که نزد حیان سراج از وکلای امام کاظم(ع) بود او را بر آن داشت تا نوای عدم درگذشت امام را سر دهد (همو: 459-460) و به همراه برخی دیگر از وکلای امام مانند زیاد‌ بن مروان قندی، علی بن ابی حمزه که اموال درخور توجهی از امام کاظم(ع) نزدشان به امانت بود، پایه‌گذار مذهب وقف گردند. شیخ طوسی به نقل از یونس بن عبدالرحمن می‌نویسد:
حضرت موسى بن جعفر (ع) که از دنیا رفت هر یک از متصدیان اموال پول زیادى در نزدشان بود. همین مطلب باعث توقف در موسى بن جعفر (ع) و انکار مرگ آن جناب گردید (همو: 467).
در اختیار زیاد بن مروان قندى، هفتاد هزار دینار بود و نزد على بن ابى‌حمزه سى هزار دینار بود. چون من وضع را چنین دیدم و برایم حقیقت آشکار بود و در امامت حضرت رضا(ع) شکى نداشتم، مردم را دعوت به امامت ایشان می‌کردم. به من پیغام دادند: تو را چه وادار به این کار کرده؟ اگر منظورت پول است آن‌قدر می‌دهیم که بى نیاز شوى ! ده هزار دینار تضمین کردند، گفتند: از تبلیغ خوددارى کن، ولى من امتناع کردم، ... (طوسی، 1411: 64).
طمع در اموال امام زمان(عج) ابن‌بلال را _ که وکیل امام عسکری(ع) بود _ در عصر غیبت صغرا به معارضه با نایب دوم کشانید (همو: 400).
3. منزلت اجتماعی
به سبب پیوند نهاد وکالت با امام معصوم، کارگزاران آن در میان شیعیان با دیدۀ احترام نگریسته می‌شدند و جایگاه اجتماعی خاصی می‌یافتند. حتی احمد الکاتب نیز _ که در تلاش است بحث وکالت را در عصر غیبت به چالش بکشد _ باز بر منزلت اجتماعی وکلا معترف است (الکاتب، 1998: 226). با شهادت امام رضا(ع) (مسعودی، 1384: 412-414) و امام جواد(ع) (کلینی، 1407: ج1، 324) گروه‌هایی از شیعیان با اجتماع در منزل وکلای ایشان خواهان راهنمایی در شناخت امام بعدی بوده‌اند. به نظر می‌رسد طمع در مقام نیابت حضرت حجت(عج) احمد بن هلال عبرتایی از وکلای دوران امام یازدهم(ع) و سال‌های آغازین غیبت صغرا را به معارضه با محمد بن عثمان کشانیده باشد (طوسی، 1411: 399). وجود این جایگاه اجتماعی هنگامی چالش‌زا می‌شد که یکی از وکلا یا کارگزاران از مسیر منحرف گردد؛
زیرا به سبب کسب وجۀ اجتماعی در میان شیعیان، باز ستاندن عنوان از ایشان به آسانی میسر نمی‌شد.
چون ابن‌هلال _ که سابقۀ وکالت امام عسکری(ع) را داشت _ به روزگار غیبت صغرا با نایب دوم امام زمان(عج) به رویارویی برخاست، از سوی ناحیۀ مقدسه لعن و طرد گردید، اما به دلیل نفوذ محبت وی در قلوب شیعیان این امر به دیدۀ تردید نگریسته می‌شود و چون بر طرد وی تأکید می‌شود باز هم باور آن بر برخی مشکل است(طوسی،1409: 535). در پی ادعاهای غالیانۀ شلمغانی _ که از کارگزاران سازمان وکالت بود _ با این‌که ابن‌روح _ نایب سوم امام زمان(عج) _ شیعیان را از وی و افکارش برحذر می‌دارد، باز برخی از شیعیان بر گرد وی جمع هستند (طوسی، 1411: 404).
4. غیبت دوازدهمین امام
با شهادت امام عسکری(ع) شیعه و به تبع آن نهاد وکالت، وارد دوران جدیدی از حیات خود شد؛ دورانی که امام مانند گذشته در دسترس نبود و یکی از وکلا به امر حضرت به سامان‌دهی امور مشغول گشت. امام نیز به وقت نیاز، خود اوامری را صادر می‌فرمود. غیبت امام می‌توانست تنش‌هایی را در پی داشته باشد. مسئله‌ای که در دوران نایب دوم رخ‌نموده و نیابت وی را با چالش از سوی افرادی مانند ابن‌هلال و ابن‌بلال مواجه ساخته بود(طوسی، 14011: 399-400).
5. گستردگی جغرافیایی قلمرو سازمان
گستردگی جغرافیایی مناطق شیعه‌نشین(جباری، 1382: 71) علاوه بر آن‌که تعداد
وکیل بیشتری را می‌طلبید، گاه باعث دخالت وکلا در کار یکدیگر می‌شد(طوسی، 1409: 514). ضمن آن‌که دوری برخی از این مناطق از مکان زندگی امام، امکان سوء استفاده‌هایی را
فراهم می‌آورد.
6. مناسب بودن بستر ادعای وکالت
وکالت ائمه(علیهم السلام) منشأ پیدایش جایگاه ممتاز اجتماعی و همچنین دسترسی به وجوه و اموال شرعی‌ای بود که شیعیان از طریق وکلا به ساحت مقدس ائمه تقدیم می‌داشتند. از این‌رو بستری مناسب فراهم بود تا برخی با ادعای وکالت از امتیازهای یاد شده بهره ببرند؛ به‌ویژه آن‌که سرّی بودن فعالیت‌ها پوشش مناسبی برای رواج این ادعاها بود.
محمد بن فرات بن احنف جعفی، احمد بن محمد بن سیار، علی بن حسکه حوار قمی، قاسم شعرانی یقطینی قمی، حسن بن محمد بابای قمی، اسحاق احمر، باقطانی، ابومحمد حسن شریعی، محمد بن نصیر نمیری، حسین بن منصور حلاج و شلمغانی از افرادی هستند که در منابع از ایشان با عنوان مدعیان دروغین وکالت در دوران فعالیت سازمان وکالت یاد شده است(همو: 554-555 و 520 ؛ طبری، 1413: 520؛ طوسی، 1411: 397 و 401).
7. تهدید و آزار
به سبب آن‌که این سازمان در ارتباط با امام بود از دو جهت وکلا در معرض آزار قرار داشتند. اول از سوی شیعیان به دلیل وجود برخی روایاتی که خادمان ائمه(علیهم السلام) را شرار خلق خدا معرفی می‌کرد و دوم از سوی دستگاه خلافت عباسی که ایشان را دشمن می‌انگاشت.
محمد بن صالح همدانی با ارسال عریضه به جانب امام زمان(عج) بیان می‌دارد که به سبب وجود روایت «خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ» از جانب اهل‌بیتم آزار می‌بینم (طوسی، 1411: 345). ایوب بن نوح بن دراج وکیل امام هادی(ع) _ که از اذیت‌های جعفر بن عبدالواحد به تنگ آمده بود _ با ارسال نامه به آن حضرت درخواست کمک دارد(اربلی، 1421: ج2، 894).
ب) عوامل انسانی
گاه تعارض‌های رخ داده برآمده از ساختار سازمان نیست، بلکه ریشه در رفتارهای کارگزاران سازمان دارد. رفتارهایی که برآمده از باورها، شخصیت، وابستگی، آرزوها و... ایشان است. از عوامل بروز تعارض‌ در سازمان وکالت می‌توان به این موارد اشاره کرد:
1. حسادت
خصلتی نهفته در درون که کشف آن در ظاهر برای دیگران به آسانی میسور نخواهد بود، مگر آن‌که خود نشانی به همراه داشته باشد. برخی معارضۀ شلمغانی با حسین بن روح را به دلیل حسادت وی به ابن‌روح دانسته‌اند(نجاشی، 1365: 378).
2. انحرافات اعتقادی و فکری
از جمله‌ چالش‌های جدی در سازمان وکالت بحث انحراف عقیدتی کارگزاران بود؛
انحرافی که می‌توانست با توجه به جایگاه اجتماعی، دینی و مالی وکلا، خطرات جدی را در پی داشته باشد.
فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی وکیل امام هادی(ع) _ که رابط سازمان وکالت و شیعیان مناطق جبال در ایران بود و در سامرا فعالیت می‌کرد _ در اواخر دوران امامت حضرت مسیر انحراف را در پیش گرفت. او ابتدا با علی بن جعفر همانی وکیل دیگر امام _ که وی نیز در سامرا به فعالیت مشغول بود _ درگیر شد و کار را به مشاجره کشاند که حاصل آن ایجاد دل‌نگرانی در میان شیعیان منطقه و پرداخت نکردن وجوه شرعی از جانب آنان شد. از سوی دیگر، وکیلان مناطق دیگر در حیرت بودند که اموال امام(ع) را به کدام‌یک از این دو در سامرا تحویل دهند (همو: 523 و 527). فارس‌ در دوران زندگی با نزدیک نشان دادن خود به سید محمد _ فرزند بزرگ امام هادی(ع) _ در میان طرفداران خود، امامت محمد را ترویج می‌کرد. با شهادت امام هادی(ع) _ هر چند فارس کشته شده بود _ اما گروه کوچک طرفدار وی، امامت جعفر _ برادر امام عسکری(ع) _ را علم کرده، این‌گونه مطرح می‌کردند که جعفر توسط سید محمد به جانشینی و امامت برگزیده شده است (خصیبی، 1419: 384-385).
عروه بن یحیی دهقان فرد دیگری است که راه انحراف در پیش گرفت و به دروغ بستن بر امامین عسکریین(علیهم السلام) روی آورد(طوسی، 1409: 573). علی بن حسکه نیز در عصر عسکریین(علیهم السلام) باورهایی را در میان پیروان خود نشر می‌داد که با اعتقادات اسلامی هم‌خوانی نداشت (همو: 519). انحراف دیگر پایه‌گذاری مکتب وقف بود که وکلای مبرز امام کاظم(ع) منادی آن بودند؛ مسئله‌ای که منجر به افتراق در میان شیعه شد و چون طمع در اموال امام اینان را به سوی این ادعا کشانید در ادامه از آن سخن خواهیم گفت.
محمد بن علی شلمغانی (ابن‌ابی العزاقر) از فقهای بزرگ امامیه بود (نجاشی، 1365: 378) که در عصر حسین بن روح به عنوان کارگزار وی در نهاد وکالت به فعالیت مشغول بود. در دورانی که ابن‌روح در اختفا به سر می‌برد شلمغالی مسئولیت سامان‌دهی امور را از جانب وی عهده‌دار بود (طوسی،1411: 303). اما سرانجام وی مسیر انحراف در پیش گرفت و از آیین امامیه خارج شد. گفته شده است گزارش‌هایی که باعث شد ابن‌روح وی را طرد کند، نشان از غالی‌گری وی داشت(همو: 404-405).

منابع

ابن‌شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379ش.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، قم، رضی، 1421ق.
آقابخشی، علی؛ مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، نشر چاپار، 1379ش.
الویری، محسن، «امام کاظم(ع) و مدیریت پیش‌گیری از تعارض»، روزنامه قدس، سال بیست و یکم، دوشنبه 7 مرداد 1387ش.
جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه:، قم، مؤسسه امام خمینی;، 1382ش.
جوهچ، ماری؛ آن آل کانلیف، نظریه سازمان: مدرن، نمادین _ تفسیری و پست‌مدرن، ترجمه: حسن دانایی‌فرد، تهران، مؤسسه کتاب مهربان نشر، 1389ش.
حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم4، ترجمه: سیدمحمدتقی آیت‌اللهی، تهران، امیرکبیر، 1367ش.
حسینی الواسطی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت دارالفکر، 1414ق.
خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، بیروت، البلاغ، 1419ق.
خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه مطبوعات دارالعلم، بی‌تا.
درگاهی، حسین و همکاران، «مدیریت تعارض و راهبردهای مختلف»، پیاورد سلامت (مجله دانشکده‌ پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران)، دوره 2، ش1و 2، بهار و تابستان 1387ش.
رابینز، استیفن، تئوری سازمان، ترجمه: سید مهدی الوانی و حسن دانایی‌فرد، تهران، صفار، چاپ هجدهم، 1386ش.
____________ ، رفتار سازمانی، ترجمه: علی پارساییان و سید محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1389ش.
راوندی، قطب‌الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسه الامام المهدی4، 1409ق.
رضاییان، علی، اصول مدیریت، تهران، سمت، 1376ش.
_____________ ، مدیریت تعارض و مذاکره، تهران، سمت، 1387ش.
صدوق، محمدبن علی، علل الشرائع، قم، داوری، 1385ش.
_____________________ ، عیون اخبار الرضا7، تهران، نشر جهان، 1378ش.
_____________________ ، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، اسلامیه، 1395ق.
طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، 1413ق.
طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، مشهد، نشر دانشگاه مشهد، 1409ق.
_______________________ ، الغیبه، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411ق.
قاضی‌خانی، حسین، «نقش اقتصاد در ایجاد تعارض در مدینه و چگونگی برخورد پیامبر6 با آن»، دو فصل‌نامه مطالعات تاریخی جهان اسلام، قم، جامعه المصطفی العالمیه، پاییز و زمستان 1392ش.
____________________ ، مسئله پیش‌گیری مدیریت تعارض در مدینه عصر رسول خدا6، دوفصل‌نامه سخن تاریخ، قم، جامعه المصطفی العالمیه، پاییز و زمستان 1392ش.
قاضی‌خانی، حسین؛ سید محمدحسین هاشمیان، «رسول خدا6 و مدیریت نزاع‌های مدینه»، فصل‌نامه‌ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، دانشگاه معارف اسلامی، ش7، تابستان 1391ش.
قانع، سیدمسعود، بررسی مفهوم تعارض از منظر قرآن کریم (رساله ارشد مدیریت)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، 1385ش.
الکاتب، احمد، تطور الفکر السیاسی من الشوری الی ولایه الفقیه، بیروت، دارالجدید، 1998م.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
کبار المحدثین و المورخین، تاریخ اهل بیت، قم، ‌مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ‌1410ق.
مدرسی طباطبایی، حسین، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه: هاشم ایزدپناه، نیوجرسی، داروین، 1374ش.
مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، 1384ش.
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1365ش.
هرسی، پاول؛ کنت ایچ بلانچارد، مدیریت رفتار سازمانی، ترجمه: قاسم کبیری، تهران، نشر جهاد دانشگاهی، 1373ش.
Scott, W. Richard, Organizations: Rational, Natural, Open systems, Pearson Education, 2003

نویسندگان:

نعمت‌الله صفری فروشانی، حسین قاضی‌خانی

pdf بررسی مدیریت تعارض در سازمان وکالت (5.42 MB)

نظرات (0)

There are no comments posted here yet

نظر خود را اضافه کنید.

  1. Posting comment as a guest.
0 Characters
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟
کلیه حقوق متعلق است به سایت شخصی دکتر نعمت الله صفری فروشانی
طراحی در سما